مخسنوس
لغتنامه دهخدا
مخسنوس . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) مردی بود فرزانه و حکیم . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 202). نام حکیمی بوده یونانی به غایت عاقل و دانشمند. (برهان ) (آنندراج ). نام یکی از دانشمندان یونان . (ناظم الاطباء) :
حکیمی بد و نام او مخسنوس
که دانش همی دست او داد بوس .
حکیمی بد و نام او مخسنوس
که دانش همی دست او داد بوس .
عنصری (از لغت فرس ایضاً).