مخلة
لغتنامه دهخدا
مخلة. [ م ُ خ ِل ْ ل َ ](ع ص ) ارض مخلة؛ زمین خله ناک که در آن گیاه تلخ شورمزه ، نباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زمین دارای خلة که در آن گیاه تلخ شورمزه نباشد. (ناظم الاطباء). || ابل مخلة؛ شتران چرنده ٔ علف شیرین . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).