ترجمه مقاله

مخمر

لغت‌نامه دهخدا

مخمر. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) پوشاننده و پنهان کننده ٔ شهادت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || کسی که می رساند خمیر را. || کسی که دریافت می کند و چیزی به یاد می گذارد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه عطا می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || آنکه داخل می شود. || آنکه کینه می ورزد و کینه ور. || زمین بسیارخمر که در آن می فراوان بود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله