ترجمه مقاله

مخندق

لغت‌نامه دهخدا

مخندق . [ م ُ خ َ دِ ] (ع ص ) آنکه خندق کند اطراف جائی برای محافظت آن . (آنندراج ). کسی که خندق می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله