ترجمه مقاله

مخوع

لغت‌نامه دهخدا

مخوع . [ م ُ خ َوْ وِ ] (ع ص ) کم و اندک کننده .(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه کم و اندک می گرداند. (ناظم الاطباء). || توجبه که پهلوهای وادی را شکند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). وادی که سیل پهلوهای آن را شکسته باشد. (ناظم الاطباء). || اداکننده ٔ وام . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اداکننده ٔ وام و دین . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخویع شود.
ترجمه مقاله