ترجمه مقاله

مخول

لغت‌نامه دهخدا

مخول . [ م ُخ ْ وِ / وَ ] (ع ص ) رجل معم مخول ؛ مرد کریم الاعمام و کریم الاخوال و کذلک رجل مخال معم بضمهما. وبدون «معم » استعمال نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): قول حسان بن ثابث انصاری : قبر ابن ماریة المعم المخول . (اقرب الموارد): رجل مخول ؛ مردی که دارای خالوهای بسیار باشد. رجل معم مخول ؛ مردی که دارای عموها و خالوهای کریم باشد. (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله