ترجمه مقاله

مخیل

لغت‌نامه دهخدا

مخیل . [ م ُ خ َی ْ ی َ ] (ع اِ) جامه ای که در آن نقش جانور باشد. (از فرهنگ لغات مشکل دیوان البسه ٔ نظام قاری ) :
خشیشی و ابیاری او را وزیر
حرم نرمدست مخیل مشیر.

نظام قاری (دیوان البسه ٔ چ استانبول ص 174).


مخیل بدو گفت رو تن بزن
چو تو موج باشی و او موج زن .

نظام قاری (دیوان البسه ایضاً ص 177).


ترجمه مقاله