ترجمه مقاله

مداخلت

لغت‌نامه دهخدا

مداخلت . [ م ُ خ َ /خ ِ ل َ ] (از ع اِمص ) مداخلة. مداخله . دخالت . دست اندازی و مباشرت . (از ناظم الاطباء). دخالت در کاری یا درروابط بین دو کس یا دو گروه : هرگاه که دودوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هرآینه میان ایشان جدایی افتد. (کلیله و دمنه ). چنانکه در طبایع مرکب است هر کسی به رای خویش در مهمات مداخلت کردی . (کلیله و دمنه ). طاعنان را مداخلت نماند. (مجالس سعدی ).
ترجمه مقاله