ترجمه مقاله

مدارات

لغت‌نامه دهخدا

مدارات . [ م َ ] (ع اِ) آن دایره های خرد که بر پشت کره یکدیگر را متوازی باشند. (التفهیم ). ج ِ مدار. رجوع به مَدار شود.
- مدارات روزها ؛ مدارات یومی : دائره هااند موازی مر معدل النهار را به شمال و به جنوب . (التفهیم از یادداشت مؤلف ). رجوع به مدار شود.
- مدارات عرضی ؛ دائره هااندموازی مر فلک البروج را به شمال و جنوب . (التفهیم از یادداشت مؤلف ). رجوع به مدار شود.
ترجمه مقاله