ترجمه مقاله

مدعاة

لغت‌نامه دهخدا

مدعاة. [ م َ ] (ع مص ) به طعام خواندن . (منتهی الارب ). به دعوت خواندن . (تاج المصادر بیهقی ). دعوت کردن از کسی به صرف غذا. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). دعوة. (اقرب الموارد). || (اِ) میهمانی . (مهذب الاسماء). دعوت به طعام و شراب . (از متن اللغة). ج ، مداعی . || داعیة. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله