ترجمه مقاله

مدغفق

لغت‌نامه دهخدا

مدغفق . [ م ُ دَ ف ِ ] (ع ص ) بسیار ریزنده ٔ آب . که آب بسیار ریزد. (از متن اللغة). نعت فاعلی است از دغفقة. || باران سخت بارنده در ابتدا. (آنندراج ) (از متن اللغة). بارانی که در آغاز سخت بارد. (ناظم الاطباء). || که بپاشد و انفاق کند مال خویش را. (از متن اللغة). رجوع به دغفقه و دغفان شود. || ماء مدغفِق ؛ مصبوب . (متن اللغة). || عام مدغفق ؛ سال ارزانی و فراخی . (منتهی الارب ). مخصب . (اقرب الموارد). || عیش مدغفق ؛ زندگانی فراخ . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به دغفق شود.
ترجمه مقاله