ترجمه مقاله

مدقاع

لغت‌نامه دهخدا

مدقاع . [م ِ ] (ع ص ) حریص . (متن اللغة) (اقرب الموارد). آزمند.(منتهی الارب ). ج ، مداقیع. || الراضی بالدون ؛ به کم خرسند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله