ترجمه مقاله

مدمج

لغت‌نامه دهخدا

مدمج . [ م ُ م َ ] (ع ص ) تیر قمار ناتراشیده و پیکان نانهاده . (منتهی الارب ). قدح من قداح المیسر؛ قسمی تیر قمار. (متن اللغة) (از اقرب الموارد). || مسلک هموار. (منتهی الارب ). راه هموار. (ناظم الاطباء). || نوعی از خط عربی . (ابن ندیم از یادداشت مؤلف ). || ریسمان نیک تابیده . (از متن اللغة). نعت مفعولی است از ادماج .
ترجمه مقاله