ترجمه مقاله

مدملک

لغت‌نامه دهخدا

مدملک . [ م ُ دَ ل َ ] (ع ص ) ثدی مدملک ؛ پستان گرد و برآمده . (از متن اللغة). || حجر مدملک ؛ سنگ تابان گرد. مخلق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سهم مدملک ؛ تیر راست درست پی پیچیده . (منتهی الارب ). مخلق . (متن اللغة). || نصل مدملک ؛پیکان گرد تابان . (منتهی الارب ). مفتول معصوب . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || حافر مدملک ؛ سم لغزان گرد. (منتهی الارب ). || رجل مدملک الرأس ؛ صاحب کله ٔ بزرگ و گرد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله