ترجمه مقاله

مدمومة

لغت‌نامه دهخدا

مدمومة. [ م َ مو م َ ] (ع ص ) قِدر مدمومة؛ دیگ شکسته ای که با سپرز یا خون و یا جگر آن را چسبانیده باشند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). دیگی که پس از چسباندن ، طحال یاکبد یا خون بر آن مالیده و طلی کرده باشند. دمیم . دمیمة. ج ، دُم ّ. (از متن اللغة). رجوع به دمیم شود.
ترجمه مقاله