ترجمه مقاله

مدنف

لغت‌نامه دهخدا

مدنف . [ م ُ ن ِ / ن َ ] (ع ص ) بیمار گران . (منتهی الارب ): رجل مدنف ؛ مردی بر جای بمانده . بیماری گران . (از مهذب الاسماء). آنکه به سبب عشق در شرف مرگ است . (از بحر الجواهر). گرفتار بیماری گران و سخت . (ناظم الاطباء). که بیماری مشرف به موتش کرده است . (از متن اللغة). نعت است از ادناف . رجوع به ادناف شود.
ترجمه مقاله