ترجمه مقاله

مدیح گوی

لغت‌نامه دهخدا

مدیح گوی . [ م َ ] (نف مرکب ) مداح . مدحتگر. مدحت سرای :
نوان و سست تنم تا مدیح گوی توام
مدیح گوی تو هرگز مباد سست و نوان .

معزی .


ترجمه مقاله