ترجمه مقاله

مدی

لغت‌نامه دهخدا

مدی . [ م ُدْی ْ ] (ع اِ) پیمانه ای است مر شامیان را و مصریان را، و آن غیر از مُدّ است . ج ، امداء. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برابر با نوزده صاع است . (از اقرب الموارد). برای توضیح بیشتر رجوع به معجم متن اللغة شود.
ترجمه مقاله