ترجمه مقاله

مذروان

لغت‌نامه دهخدا

مذروان . [ م ِذْ رَ ] (ع اِ) طرف و کرانه ٔ هر چیزی . منکبان . (از متن اللغة). || دو کرانه ٔ سرین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). دو کناره ٔ الیة. (از مهذب الاسماء). || مذروان الرأس ؛ دو جانب سر. (منتهی الارب ). دو ناحیه ٔ سر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). و هما قرناه . (متن اللغة). || مذروان القوس ؛ سرهای کمان ، آنجا که زه بر وی نشیند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هر دو طرف گوشه ٔ کمان . (فرهنگ خطی ). || جاء فلان ینفض مذرویه ؛ اذا جاء باغیا متهددا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)؛ آمد درحالتی که ستم کننده و ترساننده بود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله