ترجمه مقاله

مذلل

لغت‌نامه دهخدا

مذلل . [ م ُ ذَل ْ ل َ ] (ع ص ) نعت مفعولی است ازتذلیل . رجوع به تذلیل شود. || رام . مطیع.(ناظم الاطباء). رجوع به تذلیل شود : قبایل مغول قومی به اختیار و قومی به اجبار مذلل و مسخر فرمان او شدند. (جهانگشای جوینی ). || طریق مذلل ؛ ذلیل . راهی که سپردنش سهل و آسان است . (از متن اللغة). || خرمابنی که خوشه های وی را بر شاخ او گذاشته باشند، و آنکه ثمرات وی قریب باشند و بسهولت بدست آیند. (منتهی الارب ). رجوع به تذلیل شود.
ترجمه مقاله