ترجمه مقاله

مرئی

لغت‌نامه دهخدا

مرئی . [ م َ آ ] (ع اِ) منظر. (یادداشت مؤلف ). جائی که در آن چیزی دیده شود. (فرهنگ فارسی معین ). مَرأی ̍. منظر. (از اقرب الموارد).
- در مرئی و منظر ؛ در دیدگاه و نظرگاه . در برابر چشم همه .
ترجمه مقاله