مراحم
لغتنامه دهخدا
مراحم . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) مهربانیها. ج ِ مرحمت . (غیاث اللغات ). رجوع به مرحمة و مرحمت شود : و مراحم حضرت صاحبقرانی شامل حال همگان گشته . (ظفرنامه ٔ یزدی ، از فرهنگ فارسی معین ).
- ارباب مراحم و اشفاق ؛ مردمان مهربان و مشفق . (ناظم الاطباء).
- ارباب مراحم و اشفاق ؛ مردمان مهربان و مشفق . (ناظم الاطباء).