ترجمه مقاله

مراعاة

لغت‌نامه دهخدا

مراعاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ر ع ی ») به نیک نظر نگریستن کسی را. (منتهی الارب ). با نظر مساعد و خوب در کار و حق کسی نگریستن . منه : مراعاة الحقوق . (از متن اللغة). به نیک خواهی ملاحظه کردن و نظر کردن در کسی . (از اقرب الموارد). || دیدن پایان کار را. (از منتهی الارب ). مراقبت کردن در کاری و نگریستن که چگونه می گذرد و چه خواهد شد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || بخشودن و مهربانی نمودن بر کسی . (از منتهی الارب ). || گوش داشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گوش فاداشتن کسی را. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). گوش به کسی داشتن ، یقال : راعنی سمعک ؛ ای استمع مقالی . (منتهی الارب ).گوش دادن و استماع کردن و فهمیدن سخن کسی را. || التفات کردن به سخن کسی را. (از متن اللغة). || نگاه داشتن حق کسی را. (منتهی الارب ). حفظ و رعایت حق کسی کردن . (از متن اللغة): راعی ̍ امره ؛ حفظه ، مثل رعاه . (اقرب الموارد). حق کسی را مراعات کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || چشم داشتن . راعیت النجوم ؛ ای رقبت غروبها. (منتهی الارب ). مراقب ونگران ستاره بودن و منتظر غروب آن بودن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || با هم چرا کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). همراه چارپایان دیگر به چرا پرداختن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || بسیارگیاه شدن زمین . (از منتهی الارب ). کثیرالمرعی شدن زمین . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله