ترجمه مقاله

مراعة

لغت‌نامه دهخدا

مراعة. [ م َ ع َ ] (ع مص ) گیاه ناک شدن . فراخ علف گردیدن وادی .(از منتهی الارب ). سرسبز و فراوان گیاه گردیدن زمین . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). فهو مَرِع و مریع. (متن اللغة). مرعة. (ناظم الاطباء). مَرَع . (اقرب الموارد). || متنعم گردیدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله