ترجمه مقاله

مرامق

لغت‌نامه دهخدا

مرامق . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) آنکه اندک اندک دوستی تو در دل اومانده باشد. (منتهی الارب ). آنکه از مودت و دوستی تو در دلش جز قلیلی باقی نمانده باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || رجل مرامق ؛ بدخوی ناتوان . سَیّی ءالخلق عاجز. (متن اللغة) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله