ترجمه مقاله

مرثوم

لغت‌نامه دهخدا

مرثوم . [ م َ ] (ع ص ) شکسته از هر چیزی . (منتهی الارب ). هر چه شکسته و خون آلود شود. رثیم . (از متن اللغة). نعت مفعولی است از رثم . رجوع به رثم شود. || خف مرثوم ؛ سپل شتر که بر سنگ آید و خون آلود شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکسته بینی خون آلود. (منتهی الارب ). رجوع به معنی اول شود.
ترجمه مقاله