ترجمه مقاله

مرجل

لغت‌نامه دهخدا

مرجل . [ م ُ رَج ْ ج َ ] (ع ص ، اِ) چادر نگارین . چادر که در آن صورتهای مردان باشد. (از منتهی الارب ). بردی که بر آن تصویرهائی چون صورت مردان باشد. معلم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || مشک که از یک پای سلخ آن کرده باشند. (از منتهی الارب ). مشکی که آن را از یک پای پوست کنده باشند . (از تاج العروس ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مشکی که از طرف دو پای آن سلاخی شده باشد. (از متن اللغة). || مشک پر. زق ّ ملآن . (از متن اللغة). مشک پر شراب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ملخ که آثار بالهای وی در زمین دیده شود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || موی شانه زده . شعر ممشوط. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله