ترجمه مقاله

مردارخانه

لغت‌نامه دهخدا

مردارخانه . [ م ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای انباشتن لاشه و جسد. || خانه ای از نرد باشد که در آن مهره در ششدر افتد. (جهانگیری ) (رشیدی ) (آنندراج ). چون مهره در آن خانه مانند مرده از حرکت باز ایستد لهذا آن خانه را مردارخانه گویند. (از انجمن آرا). || خانه ٔ کنار شطرنج که جهودخانه و بیت الخلاء نیز گویند. (رشیدی ) (انجمن آرا).
ترجمه مقاله