ترجمه مقاله

مرده خوار

لغت‌نامه دهخدا

مرده خوار. [ م ُ دَ / دِ خوا / خا ] (نف مرکب ) مردارخوار.مردارخور. که از لاشه و مردار شکم سیر کند. که از گوشت مردار غیر مذبوح تغذیه کند. لاشه خوار :
چون خورم اندوه چون همی بخورد
گردش این چرخ مرده خوار مرا.

ناصرخسرو.


هشدار چو مرده خوار کرکس
مرغان همه را حقیر مشمر.

ناصرخسرو.


از تن حلال خواری و از روح مرده خوار
تن مدح را و جانت سزای هجا شده ست .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله