مرده شوی
لغتنامه دهخدا
مرده شوی . [ م ُ دَ / دِ ] (نف مرکب ) شوینده ٔ جسد مرده . غسال . که جسد مردگان را شستشو و غسل دهد. که شغلش شستن و غسل دادن اموات است . مرده شو. مرده شور :
به مرده شویان مانی ز روی بدنیتی
اگر سه رویه خوهی سود خیز و مرده بشوی .
زشت را گوهزار حله بپوش
که همان مرده شوی پارین است .
به مرده شویان مانی ز روی بدنیتی
اگر سه رویه خوهی سود خیز و مرده بشوی .
سوزنی .
زشت را گوهزار حله بپوش
که همان مرده شوی پارین است .
نظامی .