ترجمه مقاله

مرزیح

لغت‌نامه دهخدا

مرزیح . [ م ِ ] (ع اِ) بانگ . (مهذب الاسماء). صوت یا الشدید الصوت . (از متن اللغة). آواز سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نیز رجوع به مرزج شود. || چوب دوشاخه ای که بدان تاک رز را از زمین برگیرند. (ناظم الاطباء). رجوع به مِرزح و مِرزحة شود.
ترجمه مقاله