ترجمه مقاله

مرس

لغت‌نامه دهخدا

مرس . [ م ِ ] (اِ) نامی است که در مازندران و گدوک و فیروزکوه به راش یا «فاگوس سیلواتیکا» دهند، و آن رستنیی است . (از یادداشت مرحوم دهخدا). نبع. قزل آغاج . رجوع به راش شود.
ترجمه مقاله