ترجمه مقاله

مرس

لغت‌نامه دهخدا

مرس . [ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) پستانداری است دریازی و عظیم الجثه از راسته ٔ پره پاییان که اندامهایش تبدیل به آلتهای شنای کوتاهی شده است . جثه اش سنگین و سرش کوچک و گردنش باریک است . لب بالایی حیوان ضخیم بر آمده شده بطوری که تشکیل پوزه ای ستبر با موهای زبر داده است . در جنس نر دندانهای نیش فوقانی نمو بسیار یافته و از دهان خارج شده و تشکیل یک نوع عاج شبیه عاجهای فیل را داده که بمنزله ٔ عضو دفاعی حیوان است . بدن این جانور از موهای نرم و کوتاه و قهوه ای رنگی پوشیده شده است . مرس مختص نواحی قطبی است و در قطب شمال و نواحی یخ بندان به صورت گله هایی میزید و از صدفها تغذیه میکند. طول این حیوان گاهی تا 7 متر میرسد. مرس را جهت استفاده از گوشت و پوست و عاجش شکار می کنند. حیوانی شجاع و متهور است خصوصاً موقعی که داخل آب است بسیار بی باک و مهیب می باشد وبه قایقهای شکارچیان حمله می کند. برخی از انواع مرس در مناطق جنوبی اقیانوس منجمد شمالی (شمال شرقی اقیانوس اطلس ) تا نواحی اسکاتلند مشاهده می شوند و بنام اسب دریایی موسومند. فیل دریایی . فیل البحر. فَظّ.
ترجمه مقاله