ترجمه مقاله

مرصد

لغت‌نامه دهخدا

مرصد. [ م َ ص َ ] (ع اِ) جای نگاه داشت . (منتهی الارب ). جای نگاه داشتن و موضع چشم داشت و انتظار چیزی . (غیاث ). رصدگاه . (از اقرب الموارد). مرصاد. (دهار). ج ، مَراصد.(اقرب الموارد) : ... واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا و أقاموا الصلاة و آتوا الزکاة فخلوا سبیلهم اًن اﷲ غفور رحیم . (قرآن 5/9). || راه فراخ . (ترجمان القرآن جرجانی ). || رصدخانه . || کنایه از مقام و ترتیب :
چون گذشت احمد ز سدره مرصدش
وز مقام جبرئیل و از حدش ...

مولوی .


|| (مص ) رصد. ترصد. چشم داشت . چشم داشتن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله