ترجمه مقاله

مرقات

لغت‌نامه دهخدا

مرقات . [ م ِ / م َ ] (ع اِ) مرقاة. نردبان و زینه . (غیاث ). پایه . زینه . پله ٔ نردبان . درجه . سُلَّم . پله . پلکان . رجوع به مرقاة شود : و اوتاد طالع از درجات هبوط به مرقات صعود ارتفاع گرفت . (سندبادنامه ص 271). و پادشاه جهاندار بر مرقات بخت بیدار مؤید و کامکار نشسته . (جهانگشای جوینی ). که در زمین منفذی و بر آسمان مرقاتی میجست . (جهانگشای جوینی ). || کنایه از محل صعود و ترقی : یکی طور و یکی عرفات ، یکی قصور و دیگر غرفات ...آن میقات موسی و این مرقات عیسی ... (ترجمه ٔ محاسن اصفهان در توصیف کوهچه و مصلی در اصفهان ).
ترجمه مقاله