ترجمه مقاله

مرقشیشا

لغت‌نامه دهخدا

مرقشیشا. [ م َق َ ] (اِ) اصل کلمه آرامی است و آن کیفا مقشیثا باشد یعنی سنگ سخت . (یادداشت مرحوم دهخدا). جوهری باشد که در داروهای چشم بکار برند و آن را اقسام باشد: ذهبی و فضی و نحاسی و حدیدی و شبهی ، و بهترین آن ذهبی است و آن را به عربی حجرالنور خوانند. (برهان ). اسم یونانی سنگی است ، و او ذهبی و فضی و نحاسی و حدیدی می باشد و هریک در رنگ شبیه به یکی از معادنند و غیر براق اند، به خلاف مغنسیا که براق است ، و گویند هریک در معدنی بهم میرسد و بقدری (به نسبتی ) مخلوط به جوهر آن معدن می باشد و آن جوهررا از او استخراج می کنند. و قویترین همه نحاسی است .(از مخزن الادویه ). مارقشیشا. بوریطوس . مرغش . مرقشیث . مرقشیثا. ارشد. حجر روشنائی . حجر النور. حجرالطور.کلمه ٔ مرقشیثا معرب از کلمه ٔ آرامی «مرقشیثا» یا «کیفا مقشیثا» است به معنی سنگ سخت . سولفور طبیعی سفیدرنگ آهن است و بدین جهت آن را پیریت سفید نیز گویند. فرمول آن را میتوان بهمان صورت پیریت معمولی نوشت ،برخلاف پیریت معمولی که زردرنگ است و در سیستم کوبیک متبلور میشود مرقشیشا درسیستم رومبواِدریک متبلور میشود، وزن مخصوص آن بین 4/6 تا 4/8 است و سختی آن بین 6 تا 6/5 است (یعنی شیشه را خط می اندازد). بعلت همین سختی جالب توجه و رنگ سفیدش در جواهرسازی مورد استعمال دارد. در اکثر زمینهای گچی و گل سفیدی فراوان است . در تشکیلات گچی اطراف فرحزاد تهران سنگ مزبور بسیار یافت میشود و غالباً در برابر عوامل خارجی در طبیعت بصورت سولفات آهن درمی آید : [ مشتری دلالت دارد بر ] مرقشیشا و توتیا و... (التفهیم ).
فروزنده چون مرقشیشای زر
منی و دو من کمتر و بیشتر.

نظامی .


ترجمه مقاله