مرمت کردن
لغتنامه دهخدا
مرمت کردن . [ م َ رَم ْ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) التیام دادن . اصلاح کردن . ترمیم کردن . تعمیر. (از منتهی الارب ) :
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم .
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم .
سعدی (از نسخه ٔ خطی کهن ).