ترجمه مقاله

مرنح

لغت‌نامه دهخدا

مرنح . [ م ُ رَن ْ ن َ ] (ع ص ) نعت مفعولی ازمصدر ترنیح . رجوع به ترنیح شود. بیهوش و سرگشته . (منتهی الارب ). مغشی علیه . (از اقرب الموارد). || ناوناوان رونده از جهت سستی استخوان . (منتهی الارب ). || (اِ) «الوة» و آن نیکوترین نوع عود و بخور است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله