ترجمه مقاله

مرن

لغت‌نامه دهخدا

مرن .[ م َ ] (ع مص ) چرب کردن سپل شتر را که سوده شده باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). روغن بر پای شتر زدن از سودگی . (تاج المصادر بیهقی ). || بر زمین زدن کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خوی گر گردانیدن و عادت دادن کسی را بر کاری . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله