ترجمه مقاله

مرن

لغت‌نامه دهخدا

مرن . [ م َ ] (ع اِ) چرم نرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پوستین . (منتهی الارب ). فراء. (از اقرب الموارد). || جامه . (منتهی الارب ). کسوة. || نوعی از جامه . (از اقرب الموارد). || (مص ) گریختن از دشمن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نرم کردن پوست را. (از اقرب الموارد). || (ص ) یوم مرن ؛ روزی که دارای خلعت و لباس و کسوه باشد. (از اقرب الموارد). || یوم مرن ؛ روزی که در آن فرار از دشمن باشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) دهش . (منتهی الارب ). عطاء. (اقرب الموارد). || کرانه و جانب .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نام گیاهی است . (منتهی الارب ). ج ، اَمران . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله