ترجمه مقاله

مزارات

لغت‌نامه دهخدا

مزارات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مزار. مقابر. رجوع به مزار شود : ناگاه از فضل باری تبارک و تعالی همان روز مردی عجمی با من پیوست که او از آذربایجان بود و یک بار دیگر آن مزارات متبرکه را دریافته بود. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 26).
ترجمه مقاله