ترجمه مقاله

مزبورة

لغت‌نامه دهخدا

مزبورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث مزبور : وی پس از انتصاب به حکومت بلادمزبور در شهور احدی و اربعین و ستمائه (641 هَ . ق .) به خراسان رسید. (محمد قزوینی ، یغما 7 : 7 ص 296).و رجوع به مزبور شود. || به سنگ برآورده .بئر مزبورة؛ چاه به سنگ برآورده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). چاه به سنگ پیراسته . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله