ترجمه مقاله

مزحل

لغت‌نامه دهخدا

مزحل . [ م َ ح َ ] (ع اِ) جائی که آنجا روند چون دور شوند از جائی یعنی مقصد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقصد و جائی که چون از جائی دور شوند به آنجا روند. و گاه مصدر میباشد. یقال ان لی عنک لمزحلا ای منتدحا؛ یعنی از برای من در نزد تو وسعت و فراخی میباشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || (مص ) دور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله