ترجمه مقاله

مزعفر

لغت‌نامه دهخدا

مزعفر. [ م ُ زَ ف َ ] (ع ص ، اِ) پالوده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (نشوء اللغة ص 91). || شیر سرخ که اسدالورد باشد. (منتهی الارب ). اسد الورد. (اقرب الموارد). شیر سرخ که رنگ آن مابین کمیت و اشقر بود. (ناظم الاطباء). شیر. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله