ترجمه مقاله

مزلاج

لغت‌نامه دهخدا

مزلاج . [ م ِ ] (ع اِ) کلیدان که بی کلید گشاده شود. زلاج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).کلیددان که به دست گشایند. (مهذب الاسماء). زیرفین وهر ابزاری که بدان در را بندند و بدون کلید با دست آن را باز کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به زلاج شود. || (ص ) زن لاغرسرین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله