ترجمه مقاله

مزلق

لغت‌نامه دهخدا

مزلق . [ م ُ زَل ْ ل َ ] (ع ص ) نسو کرده . (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): بیت مزلق ؛ خانه ٔ نسوکرده . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله