ترجمه مقاله

مزیرگان

لغت‌نامه دهخدا

مزیرگان . [ م ُ ] (اِخ ) شهرکی است آبادان به ناحیت پارس میان پسا و داراگرد. (حدود العالم ص 134). شهرکی است به ناحیت پارس اندر میان کوه ، سردسیر،با هوای درست و نعمت بسیار. (حدود العالم ص 135).
ترجمه مقاله