ترجمه مقاله

مساحة

لغت‌نامه دهخدا

مساحة.[ م ِ ح َ ] (ع مص ، اِ) مساحه . مساحت . پیمودن زمین . (منتهی الارب ). زمین پیمودن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ذرع کردن زمین . (اقرب الموارد). و رجوع به مساحت شود. || تقسیم کردن زمین با مقیاس و تخمین قیمت و ارزش آن . (اقرب الموارد).
- علم مساحة؛ علمی است که از مقادیر خطوط و سطحها و اجسام ، و تعیین خط و مربع و مکعب بحث می کند، و در امر خراج و تقسیم اراضی و تخمین مساکن ارزشی فراوان دارد. (اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله