ترجمه مقاله

مسافرة

لغت‌نامه دهخدا

مسافرة. [ م ُ ف َ رَ ] (ع مص ) سفار. رفتن به سوی شهری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سفر کردن . (تاج المصادربیهقی ) (دهار). مسافرت . و رجوع به مسافرت شود. || بمردن . (منتهی الارب ). موت . || دور شدن و جدا شدن بادها. || آشکار شدن شخص . || جدا شدن تب از شخص . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله