ترجمه مقاله

مساقاة

لغت‌نامه دهخدا

مساقاة. [ م ُ ] (ع مص ) مساقات . به هم آب کشیدن و یکدیگر را آب دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (از المصادر زوزنی ). یکدیگر را آب دادن . (اقرب الموارد). || در اصطلاح فقهی ، تیمار و تعهد کردن درخت را به شرکت دخل وی . (منتهی الارب ). دادن درخت را به کسی که آن را نگهداری و اصلاح کند در مقابل قسمتی از میوه و ثمره ٔ آن . (از تعریفات جرجانی ). مزدوری برای آبیاری و اصلاح باغ و مزرعه به شرط بردن سهمی از حاصل ، آن باشد که شخصی را در باغات مانند نخلستان و موستان به کار گیرند بر این مبنی که سهمی معلوم از محصولش را به آن دهند. واگذار کردن درخت است به کسی برای آبیاری و اصلاح و حفاظت و حراست آن در مقابل مقداری به طور مشاع از میوه های آن ، و صیغه ٔ آن «دفعت ُالیک هذه النخلةَ مساقاةً بکذا» می باشد. (از فرهنگ علوم نقلی ). || در اصطلاح قانون مدنی ایران ، عقدی است بین صاحب درخت (و امثال آن ) با عامل در مقابل حصه ٔ مشاع معین از ثمره . رجوع به مساقات شود.
ترجمه مقاله